جدول جو
جدول جو

معنی استاد دار - جستجوی لغت در جدول جو

استاد دار
وکیل دار استاد سرای سرای دار (اعظم)، یکی از مناصب عهد خلفای عباسی، مامور وصول خراج و مالیات. توضیح وظیفه استادالدار آن باشد که مبلغی معین از اوال خزانه و برات بلاد بتحویل وی دهند سپس بدون رسید پرده تحویل گیرند و بمصرف رواتب نانوا خانه و مطبخ اسطبل و وظایف و جامگی حواشی تعلق دارد بامضای وزیر مستوفی و مشرف و ناظر وعارض لشکر و نایب آنان قبض و صول ستاند اما در مصارف بیوتات علامت عارض سپاه در کار نباشد و بدین گونه قبض رسید را دوازده امضا از ارباب مناصب و نواب ایشان باید، خصی خادم خواجه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
استاد دار
متصدی دخل و خرج سرای، از مناصب عهد خلفای عباسی که مامور رسیدگی و پرداخت مخارج روزانۀ دربار، مطبخ، اسطبل و وظایف و جیرۀ حواشی بوده، استاد سرا، استاد الدّار
تصویری از استاد دار
تصویر استاد دار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استاد گار
تصویر استاد گار
پاسبانی که ایستاده پاسبانی کند دربان و خادم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاد کار
تصویر استاد کار
ماهر و مسلط و استاد در صنعتی یا حرفه ای، کارفرما استاد کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاد کاری
تصویر استاد کاری
عمل استادکار مهارت تسلط و استادی در صنعتی یا حرفه ای، کارفرمایی
فرهنگ لغت هوشیار
سرا استاد استاد خانه وکیل دار استاد سرای سرای دار (اعظم)، یکی از مناصب عهد خلفای عباسی، مامور وصول خراج و مالیات. توضیح وظیفه استادالدار آن باشد که مبلغی معین از اوال خزانه و برات بلاد بتحویل وی دهند سپس بدون رسید پرده تحویل گیرند و بمصرف رواتب نانوا خانه و مطبخ اسطبل و وظایف و جامگی حواشی تعلق دارد بامضای وزیر مستوفی و مشرف و ناظر وعارض لشکر و نایب آنان قبض و صول ستاند اما در مصارف بیوتات علامت عارض سپاه در کار نباشد و بدین گونه قبض رسید را دوازده امضا از ارباب مناصب و نواب ایشان باید، خصی خادم خواجه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستار دار
تصویر دستار دار
آنکه دستار دارد دستار بند معمم، عالم فقیه دانشمند، صاحب حشمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاد سرا
تصویر استاد سرا
متصدی دخل و خرج سرای، از مناصب عهد خلفای عباسی که مامور رسیدگی و پرداخت مخارج روزانۀ دربار، مطبخ، اسطبل و وظایف و جیرۀ حواشی بوده، استاد دار، استاد الدّار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاد الدار
تصویر استاد الدار
متصدی دخل و خرج سرای، از مناصب عهد خلفای عباسی که مامور رسیدگی و پرداخت مخارج روزانۀ دربار، مطبخ، اسطبل و وظایف و جیرۀ حواشی بوده، استاد سرا، استاد دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسپاس دار
تصویر اسپاس دار
سپاسگزار، برای مثال هم حق شناس باشد هم حق گزار باشد / هم در بدی و نیکی اسپاس دار باشد (منوچهری - ۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
والی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
در اصطلاح جدید حاکم هر یک از بیست وپنج استان ایران است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استادکار
تصویر استادکار
کسی که عده ای را در صنعتی یا حرفه ای آموزش می دهد، سرپرست و بزرگ تر کارگران در کارگاه صنعتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
کسی که از طرف وزارت کشور کارهای یک استان را اداره می کند، والی، حکمران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
((اُ))
حاکم ایالت، فرمانروای یک استان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استادکار
تصویر استادکار
ماهر و مسلط و متخصص در صنعتی یا حرفه ای. در لفظ عامیانه اوساکار، کارفرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
Governor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استادیار
تصویر استادیار
Professorship
دیکشنری فارسی به انگلیسی